وقتی به تو فکر می کنم... بی اختیار باران میبارد...اشکهایم سرازیر میشود...میان دستهای لرزانت...نگاهم گره خورده...میان نگاه غریبانه ات...صدایم کن...میخواهم برایت آواز بخوانم...چشمهایت را نیمه باز کن ...میخواهم چشمهایم را به استقبال نگاهت بفرستم...
دلنوشته های همسفر عشق
|